چند روزیست که حولوحوش ساعت چهار عصر، دختر زیبای پیانونواز اهل اوکراین زیر سایهبان یک هُتل بزرگ در دوحۀ قطر ترانۀ «من زندگی نتوانم، اگر بی تو باشد» را میسراید. مخاطبان این دختر نه مردماند و نه دوستداران موسیقی؛ بیست متر آنطرفتر، عقبِ درهای بسته، مخوفترین گروه مخالف حکومت افغانستان با نمایندگان ایالات متحده بر سر موضوعی رأیزنی میکنند که زندگی بدون آن ناممکن است و بعید؛ آزادی.
ترانۀ این دختر احتمالاً به گوش رهبران طالبان میرسد؛ افرادی که شنیدن موسیقی را قدغن میدانند. در این هُتل پنج ستارۀ مجلل، زندگی بسیار دلپذیر است و رویایی، اما برای افراد طالبان شاید غیرعادی.
در چند قدمی ترانهخوانی این دختر، گردشگران نیمهبرهنه و جام به دست از تعطیلات خود لذت میبرند و برای گرفتن آفتاب لبِ ساحل دراز کشیدهاند. شماری هم برای ماساژ خود 180 یورو هزینه میکنند و 100 دالر برای گذراندن شبی در این هُتل هم روی این همه هزینهها برای راحتی، بهای مناسبیست.
صبحها و شامها گروهی از افراد عمامه به سر از هُتل بیرون میشوند که در میانشان یکی از زندانیان گوانتانامو نیز دیده میشود. کمی آنسوتر هم آمریکاییها خسته از گفتوگویی جنجالی در صحن هُتل به نظر میرسند که در بیشتر موارد گروهی از مقر مذاکره خارج میشوند.
در پایان هر روز گروه سومی که شامل خبرنگاران ملی و بینالمللیست نیز حضورشان به شدت محسوس است؛ افرادی که در تلاش دانستن نتایج این گفتوگوها بودهاند، اما هر بار با بیتفاوتی دپلماتها، آمریکاییها و افراد طالبان روبهرو میشوند.
هر روز صبح شایعه بوده که امروز، آخرین روز گفتوگوهاست، اما اینطور نبود و 16 روز بر همین منوال صبحها شام شد و شامها صبح. عصرها هم افراد دو طرف گفتوگو دیده میشدند که سوار بر موترهای متفاوت راهی هُتلهایی میشدند که دوحه برایشان رزرو کرده بود.
آنچه برای خبرنگاران شاید بیش از همه لذتبخش بوده، تماشای هُتل زیبای پنج ستاره و شنیدن ترانۀ «من زندگی نتوانم، اگر بی تو باشد.» بوده است.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10480
تگ ها: